شعر "فریب" از شاعر "قاسم بیابانی" آمد،نشست
بی هیچ گفتگو
نگاهش دزدیده مرا می کاوید
صدای باد می آمدوابرهای سیاه در آسمان
شیشهءپنجره ازترس به خود می لرزید
...........
باخودزمزمه کردم
کو،اشکهای هرشبه اش
ولبخندهای دلفریب
آیا باخنجرهای نهفته در آستین
می توان سبز بود
بهاررا زمزمه کرد
وبه گل ها خندید
...........
طوفان وزیده بود وبی هیچ دغدغه ای
آتش زده بود
بارعدهایش
خرمن آرزوهای خام مرا
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران ,
شاعران سایت شعرنو ,
,
:: برچسبها:
شعرنو ,
بیابانی ,